بسم الله الرحمن الرحیم
انقلاب های اسلامی
نکات مقدماتی:
1.انقلاب واژه ی است که دردهه های اخیر برسرزبان ها بوده است.با اینکه این کلمه، مشابه تحولاتی مثل کودتا،قیام،اصلاح و شورش است وحتی گاهی درگفتگوهای عوام، درمورد وبدل آن ها نیزبه کار می رود ولی درحقیقت معنای مستقل دارد که دربخش های بعدی بیان خواهدشد.
2.انقلاب، اقسام مختلف دارد که یک قسم آن، "انقلاب اسلامی" است.
3.کثرانقلاب ها، باشعارهای مثبت وطبق منافع ومصالح جامعه آغاز گردیده اما عملکردانقلابیون ویا مقابله دشمنان با انقلاب، دربعض موارد انقلاب را، تحول نامبارک،آفت ودردسرساز نشان داده است؛ چنانچه نا آگاهان از اهداف وآرمان های آن (گرچه به ظاهر همراه ویا در راس بخشی از انقلابیون باشند)، آن رابلا وآفت می دانند.
4 .تاریخ افغانستان، شاهد تحولات فراگیرومتنوعی بوده است که دراین میان،ایده انقلاب اسلامی وآرمان تغییر وتحول اسلامی، ازحدود هشت دهه قبل به این سو، به رهبری انقلابیون مسلمان دنبال گردیده است وهزینه های سنگین مادی ومعنویی بی شماری برای آن شده است .
5.درادامه خواهیم گفت که آنچه درسال 1371 به عنوان پیروزی مجاهدین وسقوط رژیم کمونیست در افغانستان اتفاق افتاد، تحول عظیم وبسیار مبارکی بود اما درعمل پیروزی تمام عیاروتحقق کامل انقلاب اسلامی به شمار نمی آید.
6.با همه ی این ها، جهاد مبارزان اصیل،فداکاری شهیدان وایثار کم نظیرایثارگران کشور، در راستا وبرای پیروزی انقلاب اسلامی بود.
7.امروزه درفضای حقیقی ومجازی، دیگر اندیشان،دشمنان مبارزان مسلمان واغفال شدگان آنان، تحلیل های نادرست ازعملکرد انقلابیون وتصویرخلاف واقع از رژیم خون آشام وکمونیست کابل ارائه می کنند که این تهاجم فکری وتبلیغی، ضرورت بازخوانی مبارزات حق طلبانه ملت مظلوم ما وافکار واعمال کودتاچیان وابسته به روس را، بیش از پیش روشن می نماید.
8.دراین نوشتارانقلاب پیغمبراسلام(ص)، انقلاب اسلامی افغانستان، انقلاب اسلامی ایران وانقلاب مهدوی(عج) مورد بحث قرار می گیرد.
9.سعی می کنم مطالب پیش رو با بیان روان وعبارات ساده، مطرح شود وطبق ظرفیت فضای مجازی کوتاه ومختصرادامه یابد تامورد استفاده عموم قرارگیرد.
10.قبل ازمطالعه ی تمام قسمت های این موضوع(انقلاب های اسلامی)قضاوت نهایی نداشته باشید ودر صورت ممکن تا پایان مارا همراهی کنید.
*تعریف انقلاب*
مقدمه
در ابتدا تعریف وتوضیحی واژگان واصطلاح های مربوط به بحث را بیان می کنیم تاذهنیت روشن ودقیق درمورد موضوع وبخش های مربوط، داشته باشیم وخواننده به حقیقت آنچه مورد نظر است،برسد.
انقلاب یکی از پدیده های سیاسی است که موجب دگرگونی شدید و اساسی در جامعه می شود. این که انقلاب دقیقا" چیست و موضوع آن کدام است؟ مورد اختلاف صاحبنظران انقلاب ها است و نه تنها تعریف جامع و مانعی در این زمینه ارائه نشده است که مورد اتفاق نظر آنان باشد بلکه درباره ی زمینه ها وعوامل وقوع و پیامدهای آن نیز اختلاف وجود دارد. دامنه این اختلاف بیشتر به دلیل گستردگی و پراکندگی اطلاعات مربوط به انقلاب ها است که کارطبقه بندی آن ها را دشوار می سازد وتمایلات وایده های گوناگون درهرمکان وزمان مختلفی باعث طرح خواسته های انقلابی می گردد.
خیزش، قیام، شورش، ... و نهایتاً انقلاب نامیدن رخدادهای فعلی جهان عرب، جملگی حکایت از نوعی سر درگمی مفهومی در این باب دارد. با نگاهی به ادبیات موجود در باب انقلاب مشاهده میشود که برخی صاحبنظران چنان این مفهوم را وسیع تعریف کردهاند که هر کشمکش میتواند به این مفهوم راه یابد، در حالی که عد ه ی دیگرچنان آن راضیق ارائه دادهاند که تنها چند واقعه تاریخی احتمال دارد که انقلاب نامیده شوند. این تعریف ها از انقلاب را میتوان درتقسیمبندی تعریف های پیامد محور، تعریف های فرآیند محوروهدف محور قرار داد.
اینک انقلاب را ازدیدگاه لغت شناسان واصطلاح به کار گیرندگان آن، مفهوم شناسی می کنیم:
تعریف لغوی انقلاب:
انقلاب ریشه ی عربی دارد و دارای معنای مصدری است.
به معناي ازصورتي به صورت ديگر شدن و دگرگون گردیدن است(لسان العرب، ج1، ص685 )
چنانچه این کلمه درفارسی نیز به کار رفته و به معنای برگشتن و بازگردیدن است. ( لغتنامه دهخدا، واژه انقلاب)
همچنین انقلاب به معنای:1. برگشتن و دگرگون شدن 2. آشوب و شورش.۳. برگشتن از حالی به حالی، است.(فرهنگ فارسی عمید) و به معنای:
1.زیر و رو شدن 2 . قیام گروهی برای واژگون کردن یک حکومت 3- استفراغ،است. (فرهنگ فارسی معین).
به نظرمی رسد، درتمام تعریف های لغتنامه های عربی وفارسی، معنای تغییروتحول حفظ شده وجامع عبارات مختلف" تغییروتحول" است.
2)تعریف اصطلاحی انقلاب :
ازقدیم در زبان عربی وفارسی، کلمه انقلاب دراصطلاحات نجومی واخترشناسی، به معنای حرکت دورانی، منظم، وقانونمند ستارگان، کاربرد داشت : مثل«انقلاب بهاری» ،«انقلاب تابستانی» و... همچنین به تحولاتی صنعتی و مانند آن انقلاب گفته می شودمانند «انقلاب صنعتی» و غیره. واژه «انقلاب» متضمن معنای لغوی «بازگشت و دگرگون شدن» و«تحولات بزرگ اجتماعی، سیاسی و اقتصادی» نیز است. اروپایی ها برای انقلاب همین معنا را به عاریه گرفتند و قیام سریع، پر شور و همگانی مردم بر ضد نظام حاکم را « انقلاب» نامیدند. به همین جهت مترجمان فارسی نیز به پیروی از غربی ها، قیام همگانی مردم بر ضد نظام حاکم را «انقلاب» نام نهادند.
به هرحال دانشمندان علوم سیاسی و اجتماعی، در مورد تعریف انقلاب اختلاف دارند و برای آن تعریف های گوناگونی کرده اند.
از جمله این که انقلاب را دگرگوني اساسی درنظام اجتماعي، سياسي، فرهنگي واقتصادي يك جامعه گفتند.
هرگاه تحت تاثير نيروهاي که معمولاً متشكل و برتراز نيروهاي حافظ وضع موجود است، تغيير درنظم اجتماعي، نهادي وسياسي مستقر(نه صرفاً جابجايي افراد) صورت گيرد، مي گويند انقلاب رخ داده است.طبق اين ديدگاه، انقلابي يعني كسي كه با نظم مستقر مخالف است، قوانين ومقررات حاكم را برحق ومشروع نمي داند، درصدد درهم شكستن نظام قانوني است ودرصورت لزوم مي خواهد نظام جديدي راجانشين نظام موجود نمايد.( مصباح یزدی، جامعه و تاریخ از دیدگاه قرآن، ص368 وناظمي اردكاني navideshahed.com)
استاد علوم سیاسی،ابوالحمد می گوید: «انقلاب از واژه های بسیار ناروشن است که دارای ابعاد تاریخی، عاطفی، هیجانی، و سیاسی است؛لذا نمی توان تعریف دقیق، روشن و جامع و مانعی از آن به دست داد و همه ی کوشش هایی که کارشناسان و متخصصان علوم اجتماعی و جامعه شناسی در این باره کرده اند درخشان نبوده است.
با آگاهی به این حقیقت که تعریف از انقلاب دشوار است، می کوشیم تا مفهوم کم و بیش روشن و دقیقی از آن به دست آید. فراموش نکنیم که مفهوم یک مساله با تعریف آن یکی نیست:
انقلاب دگرگونی بنیادی درهمه زمینه های اجتماعی، اخلاقی، اقتصادی، حقوقی وبه ویژه سیاسی است ونسبت به آنچه پیش از انقلاب استوار وپا برجا بوده، تفاوت زیادی دارد. این دگرگونی ها همیشه باسرنگونی نظام سیاسی حاکم پیش می آید و کمتر با آرامش بوده و اغلب با کارهای خشونت آمیز، ویرانگر وخونریزی ها همگام است».( عبدالحمید ابو الاحمد، مبانی سیاست، ص 66)
آنچه ازمجموع اصطلاحات به دست می آید این است که: کلمه انقلاب امروزه ودربحث وگفتگوهای سیاسی وجامعه شناسی و...، گاهی به معنای مطلق تحول وگاهی به معنای خصوص دگرگونی بنیادی واساسی است که تفاوت "معنای اصطلاحی" با "معنای لغوی" درحد تفاوت مصداق با مفهوم و یا جزئی باکلی است.
انقلاب وتفاوت آن با مفهوم های مشابه:
مقدمه:
به دلیل این که اکثرانقلاب ها ماهیت اصلاحی،تکاملی وارزشی دارد، گاهی کودتاچیان وشورشگران، حرکتشان را انقلاب می نامند، درحالیکه مسیربیشترآنان درجهت انحطاط وضدارزش هاست وبا مشخصات انقلاب همخوانی ندارد، چنانچه خلقی ها وپرچمی ها درافغانستان،کودتای 7ثور را "انقلاب ثور" خواندند.
انقلاب با اصلاحات، نهضت، كودتا، شورش و...،تفاوت های آشکار دارد که بجاست درابتدای این نوشتاربه آن ها پرداخته شود.
فرق مفهوم انقلاب با مفاهيمي مانند اصلاحات، نهضت، كودتا، شورش، جنگ داخلي و انقلاب رنگي را، بايد درويژگيهاي انقلاب كه در ذیل بیان می کنیم، جستجو كرد.هر حرکتی که خصایص انقلاب را نداشته باشد،انقلاب نیست.
خصوصیات انقلاب:
1.نارضایتی عمیق ازوضع موجود جامعه
2. گسترش افکاروعقاید جدید درجامعه
3. گسترش روحیات انقلابی گری
4. حضور رهبر یارهبران درانقلاب
5.حضور مردم درصحنه ها
6.وجود خشونت ها
7.تغییربنیادی ساختارهای اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی واقتصادی.
هر پديدهي اجتماعي كه اين ويژگي ها را دارا باشد، شايسته عنوان انقلاب خواهد بود؛اما اگر يك يا تعدادي ازآن ها را نداشته باشد، ممكن است بازگوكنندهي يكي ازمفاهيم مشابه ومرتبط باشد ولی انقلاب نیست.
مثلا" انقلاب ماهیت مردمی دارد لیکن کودتا اینگونه نیست.
دربخش های بعدی این سلسله مطالب، ویژگی های اصلاحات، نهضت، شورش و... را نیزبرمی شماریم تا ازانقلاب تفکیک بیشترشوند وخوانندگان گرانمایه، تصویرواضحتری از هریکی این تحولات درذهن داشته باشند.
انقلاب های که ماهیت تکاملی وارزشی داشته باشند،تامین کننده منافع مادی ومعنوی جامعه خواهندبود، نمونه ی بارزآن ها، انقلاب پیغمبر خاتم(ص) درصدراسلام،انقلاب اسلامی افغانستان وانقلاب اسلامی ایران است.
الف)انقلاب وتفاوت آن با اصلاحات:
اصلاحات یا اصلاح ورفرم (Reform)یکی ازتحولات همگن وهمانند با انقلاب است. گرچه رفرم ماننداصلاحات به معني تغييراست ولی بار ارزشي ندارد، اما اصلاحات تغییری است که درآن معني تكاملي وارزشی نهفته ولحاظ گر دیده است.
رفرم یا اصلاح به کوششهای محتاطانه ی گفته میشود که جهت تغییر درساخت سیاسی و اجتماعی کشور با اجتناب از خشونت انجام میشود. اصلاحات برخلاف انقلاب (که تغییرات اساسی وزیربنایی است)، گام به گام وروبنایی است ومعمولاً ازداخل بلوک قدرت، توسط هیئت حاکم انجام میگیرد و نیازمند مشارکت و پشتیبانی مردمی است. برداشت از اصلاحات با توجه به کاستیهای وضعیت موجود متفاوت است؛ برخی اصلاحات را تجدید نظردر رفتار ناپسند یا ضعیف گذشته میدانند وعده ی دیگرآن را بازگشت به وضع مطلوب گذشته ی که به مرور زمان اهمیت خود را از دست داده است، اطلاق میکنند و گروهی اصلاحات را بازسازی ابعاد مختلف جامعه بر اساس مواد خام مطلوب گذشته میدانند. از نظر بعضی، اصلاحات فقط سرعت بخشیدن به حرکت کند رشد و توسعه اجتماعی در سیر تکاملی جامعه است.
ازشخصیت های اصلاح طلب ومصلح معاصر در دنیای اسلام نیز، می توان سید جمال الدین اسد آبادی، شیخ محمد حسین آل کاشف الغطاء وشیخ محمد عبده را نام برد.
درميان واژههاي مرتبط وهمسان، واژهي اصلاح و رفرم با واژه ی انقلاب تفاوتي آشكارتر دارد؛ زيرا اصلاحات به وسيله ي حكومت تحقق مييابد واموري مانند بسيج توده ي، تغيير رژيم سياسي وخشونت( که ازلوازم انقلاب است)، درآن وجود ندارد. اصلاح و رفرم ممكن است پس از پي بردن رهبران سياسي به لزوم آن و يا در اثر تغيير عقايد وآرمانهاي عناصر داراي نفوذ طبقه حاكم صورت پذيرد. يكي از مشهورترين برنامههاي اصلاحی(رفرميستي) معاصر، اصلاح ورفرم دراتحاد شوروي بود كه تحت عنوان پرسترويكا يا بازسازي اقتصادي و گلاسنوست يا فضاي باز سياسي صورت گرفت و سبب تغييرات مهمّي در نظام سياسي اين كشور وكشورهاي كمونيست اروپاي شرقي وبه طوركلي باعث فروپاشي بلوك شرق واتحاد شوروي شد. البته نتيجه اصلاح و رفرم، برحسب مورد، گاهي نيز تقويت پايههاي اقتدار يك حكومت وتضمين ثبات سياسي درآن كشوراست.
پس هرچند اصلاح و رفرم نتايج مهمي درسطوح داخلي ومنطقه ي به بارآورد، اما به دليل نداشتن تعدادي از شرايط لازم درانقلاب، نميتوان آن را انقلاب ناميد.چون اصلاحات حرکت قانونی وتدریجی ازطریق حاکمیت تحت فشار جامعه ومسالمت آمیز در یک نظام است، پایگاه مردمی آن نیز ممکن است درجات متفاوتی داشته باشد. همچنین اصلاحات ممکن است از وقوع انقلاب جلوگیری کند، مانند انقلاب سفید محمدرضاشاه درایران، و اصلاحات برخی کشورهای عربی.
ب ) تفاوت انقلاب با نهضت وجنبش:
درلغت نهضت وجنبش (Movement) مترادف همدیگر وبه معنای حركت يا رفتار گروهيِ نسبتاً منظم وبادوام، براي رسيدن به هدف اجتماعي ـ سياسي معيّن و براساس نقشه مشخص است. جنبش مرحله ی پیشرفته ی خیزش است.
نهضت وجنبش حركتي به طورمعمول "درازمدت" است كه ممكن است انقلاب، فقط بخشي از آن به شمار آيد ويا حتي ممكن است به انقلاب منجر نشود. اگرمشخصات انقلاب را (که دربخش های قبل بیان شد)،درادامه پیداکرد، به انقلاب منتهی می شود والا انقلاب را باخود ندارد.
نهضت ممكن است به شكل تلاشهاي فكري، فرهنگي وآموزشي آغاز شده، سپس در اثر گسترش افكار جديد رنگ سياسي و انقلابي به خود بگيرد. گاهي نيز نهضت ازابتدا فرهنگي و سياسي است.
از نهضتهاي مشهورمعاصرميتوان نهضت امام خمینی (ره) درایران، نهضت مشروطه درافغانستان ونهضت اخوان المسلمين در جهان عرب را نام برد.
نهضتها حرکت های ملی اند که نیازمند بسیج اجتماعی ونوعی عقیده وگاه کاربرد خشونت اند. نهضت های ملی بخشی ازتاریخ مبارزه با پدیده ی استعماربودهاند که معمولاً عنصرمحلی وبومیگرایی درعقیده های آن ها دخیل است که در نمونههایی از نهضتهای تاریخ قابل مشاهده است
نهضت وجنبش انواع گوناگوني داردكه :1.انقلابي 2.اصلاحي 3.دینی 4. جدایی خواهانه 5.استقلال طلبانه6. فكري7. فرهنگي 8.آموزشي 9. سياسي، از جمله ی آن هاست.در اين جا به تعريف دو نوع آن ها، بسنده مي كنيم:
- نهضت جدایی خواهانه: movement separatism
این نوع نهضت، حرکتی مردمی علیه حاکمیت (حاکمیت مردمی باشد یا غیر مردمی ) است. مثل نهضت بنگلادش، نهضت اریتره دراتیوپی واخیرا" نهضت سودان که موفق به جدا کردن بخش جنوب، ازاین کشورشدند.
-نهضت استقلال طلبانه:movement nationalism
این گونه نهضت ها، حرکتی مردمی است علیه حاکمیت بیگانه. نهضت ها وجنبشهای استقلال طلبانه معمولاً مبارزاتی است که مردم یک سرزمین علیه استعمار برای استقلال کشورخود انجام میدهند. مانند مبارزات مردم الجزایر، هندوستان، عراق و… علیه استعمارگران غربی.
ج ) تفاوت انقلاب با كودتا:
کودتا( coup détat یا coup )واژه ی فرانسوی است، به معنی "حرکتی غیرقانونی واقدام سريع وناگهاني گروهي از نظاميان عليه يك رژيم حاکم". این حرکت فاقد برخي ويژگيهاي انقلاب است ازجمله مشاركت مردمي، گسترش آرمان جايگزين و روحيه انقلابي.
هر چند اصل بر اين است كه مردم در كودتاها نقشي ندارند؛ اما برخي كودتاها پس از تعدادي از شورشها و اعتصابهاي مردمي رخ داده است. مانند "كودتاي افسران آزاد" به رهبري جمال عبدالناصر كه در سال 1952 میلادی عليه رژيم سلطنتي ملك فاروق در مصر تحقق يافت و تغييرات بزرگي از جمله استقرار جمهوري، خروج نيروهاي انگليسي از كانال سوئز و اصلاحات ارضي را در پي داشت. اين كودتاها، كودتاي انقلابي نيز ناميده ميشوند.
از سوي ديگر، نتايج عملي كودتاها يكسان نيست. برخي از آن ها با خونريزي وسيع همراهند، درحالي كه برخي ديگر بدون خونريزي شكل گرفته اند. كودتا گاهي تنها به تغييرات سياسي وجابجا شدن دولتمردان ميانجامد وگاه سبب تغييرات عميق اجتماعي، اقتصادي و سياسي ميشود.
شرايط بين المللي ونوع نظام جهاني نيز برميزان وقوع كودتاها تأثير دارد. براي مثال، در زمان جنگ سرد بين دو بلوك شرق وغرب، ميزان وتعداد كودتاهای نظامیان كه باهمکاری ابرقدرتها به ثمررسید، بسيار زياد بود. به گونه ي كه در دهه 1970 میلادی، حدود يكصد كشور جهان نظام کودتايي داشتند و نيز، كودتاها در شرايط آشوب و فقدان امنيت داخلي، فراوان اتفاق ميافتند.
با اینکه انقلاب ماهیت مردمی دارد ولی در کودتا یک اقلیت مسلح ، درمقابل اقلیت دیگری که حاکم بر اکثریت جامعه اند، اقدام می کنند وخود جای گروه قبلی قرارمی گیرند و این استقرار ارتباطی به صالح یا ناصالح بودن کودتاگران ندارد. آنچه که اهمیت دارد این است که درکودتا اکثریت مردم در فعل وانفعالات نقشی ندارند، گرچه دست اندرکاران کودتا نام انقلاب روی عمل خود گذاشته باشند، مانند کودتای 7ثوروکودتای نظامیان همراه جمال عبدالناصرکه درادامه درمصربه انقلاب مشهور شد . درتاریخ چند قرن اخیر، تعداد اندکی از تحولات عمیق اجتماعی وسیاسی مثل انقلاب کبیر فرانسه، انقلاب اکتبر وانقلاب اسلامی ایران، "انقلاب به معنی واقعی" بوده است، درانقلاب ایران وانقلاب افغانستان،اکثریت افراد ملت، زن و مرد و پیر وجوان، با روحیه ی انقلابی، علیه رژیم های قدرتمند قیام کردند.
کودتای نظامی موفقیتآمیز، موجب اخراج ناگهانی هیئت حاکمه به وسیله گروهی توطئهگر علیه حکومت است که شیوه ی معمولاً پنهانکارانه است که بر خلاف انقلاب، پس از وقوع کودتا بازگشت به وضع عادی به صورتی سریع انجام میشود. کودتا چون با مشارکت عمومی نیست، گاه با تحریک خارجی و گاه با تحریک داخلی صورت میگیرد، در حالی که تحریک خارجی در انقلاب دشوار است.
درنتیجه با این که کودتا و انقلاب تشابه های دارند اما سه اختلاف عمده دارند:
۱ . کودتا چیان ازپیکره قدرت حاکم برمی خیزند و پایگاه مردمی ندارند در حالی که عنصر اصلی انقلاب ها، مردمند.
۲.در کودتا ارزش ها و زیرساخت ها تغییر نمی کند بلکه در درون نظام گروهی به جای گروه دیگر می آیند وساختار نظام باقی است اما در انقلاب تغییر می کند.
۳.در کودتا معمولا عوامل خارجی دخالت دارند و براندازی و جایگزینی همزمان و بدون فاصله رخ می دهد وتغییرات سریعا" تمام می شود اما در انقلاب معمولا چنین نیست.
آنچه درقسمت های ابتدایی این سلسله، بیان می گردد، مقدمه ی است برای بحث فوق العاده مهم وسرنوشت ساز"انقلاب های اسلامی"، انقلاب های تکاملی وارزشیی که درتاریخ بشرنظیرندارد.دراین بخش ازمطالب، به جهت مناسبت سالروزپیروزی انقلاب اسلامی ایران، باید یاد کنم ازانقلاب عظیم وبی مانند پیغمبرخاتم(ص)،انقلاب اسلامی افغانستان وانقلاب اسلامی ایران؛ گرامی می دارم فجر پیروزی شکوهمند انقلاب خمینی کبیر(ره) را در 22بهمن(دلو)1357شمسی ودرودهای بی کران می فرستم به روان سیال، مطهروملکوتی جان نثاران شهید، ازصدراسلام تا مبارزات حق طلبانه ومظلومانه ی ملت افغانستان ( *مخصوصا"شهدای 22و23دلو در"دره ی شورابه" ونقطه نقطه ی افغان زمین* ) وپیکارهای طولانیی فکری،اجتماعی وسیاسی مردم انقلابی ایران.
*خواهش برادرانه ام،ازهمه دلسوزان، قلم به دستان وصاحبان اندیشه (مجاهدان فعلی درسراسرافغانستان)،آنست که بیش ازپیش به ابعاد "انقلاب های اسلامی" بپردازند، تادلسردی ها موجب غفلت ازآرمان های انقلاب نگردد، "اشتهای مقام و موقعیت خواهی"راه شهیدان را برما نبندد،شیادان وظیفه های تقلبی برای ما طراحی نکنند و بابرنامه ها ولقب های انقلابی،ارزشی،ایثارگری وجهادی برای "نفس" کاسبی نشود.
د ) تفاوت انقلاب با شورش وقیام:
1.شورش(rebel .insurgence): شورش حرکتی مردمی علیه حاکمیت به منظور نفی حاکمیت یا دراعتراض به موضوعی خاص است، اما بدون برنامه ی برای آینده. شورشیان معمولا" کاستی ها را به افراد نسبت میدهند نه به نهادهای اجتماعی؛ ازاین روهدف آنان معمولا" از میان برداشتن افراد خاص است.
2.قیام(uprising ): قیام نیزهمانند شورش است، اما شورش معمولا محدود به قشر یا صنف خاصی ازمردم است ولی قیام به شورش بزرگ گفته میشود. همچنین قیام شورشی اجتماعی و اعتراض خشونتآمیزی اقشاری ازجامعه نسبت به وضعیت موجود است. این گونه اعتراضها معمولا" شخصی است، جنبه ملی ندارد ودارای طرحی برای آینده نیست. شورشیها تنها میخواهند کاستیها، مشکلات و عوامل آن را از میان بردارند، لذا در غالب موارد به شکل تقاضا برای رعایت قانون واعاده ی امتیازات گروههای اجتماعی خاص، ظاهرمیگردد.
شورش اگربرنامه ی برای آینده پیدا کند وگسترش یابد، تبدیل به انقلاب شده ومقدمه آن خواهد بود.
به عبارتی دیگر، شورش ومفاهیم مشابهي چون طغيان، اغتشاش و قيام، حركاتي مقطعي يا واكنشي با ماهيت ودامنههاي متفاوت است كه گاهي پيش ازحركت انقلابي شروع ميشود. شورشها دربسياري ازمواقع ازهمراهي مردم، آرمان "جديد جايگزين" وبرنامه براي تغيير نهادهاي سياسي واجتماعي يا توفيق چنين تغييراتي برخوردار نيستند.درعین حال بسياري ازقیام ها وشورش ها درمدت كوتاهي سركوب شده و فرومينشينند.
شماري از شورش ها وقیام هاي مشهورتاريخي، عبارتند از:
1 )شورش سنگ قلاب يا فرونده (Fronde) درفرانسه درقرن 17 میلادی.
2 )شورش پوگاچف قزاق، در روسيه که توسط «كاترين كبير» سركوب شد.
3 )شورش تايپينگها درچين كه در نيمه دوم قرن 19 میلادی به وقوع پيوست وسپس فرو نشست.
4 )شورش بوكسورها درچين به سال 1900 میلادی كه عليه سلطه خارجي روي داد و خارجيها آن را سركوب كردند.
5) قيام 15 خرداد 1342 كه به دنبال دستگيري امام خميني (ره) اتفاق افتاد و نيروهاي مسلّح رژيم شاه آن راسركوب کرد.
ه)تفاوت انقلاب با جنگ داخلي (Civil War):
مبارزهي مسلحانه براي كسب قدرت ميان طرف هاي درگير در يك كشور كه هر كدام بخشي از كشور را در اشغال نظامي خود دارد، جنگ داخلي خوانده ميشود.
جنگ داخلي به سبب طغيان بخشي از قدرت عليه بخش ديگر يا درخواست تجزیهي ارضي وخودمختاري توسط گروهي از ساكنان كشور تحقق مييابد. گاهي تمايزميان انقلاب و جنگ داخلي مشكل است ويك حركت شايستگي بهره گيري ازهردو نام را مييابد؛ مثل این که مردم به سود يكي ازدو طرف نزاع دخالت كنند و نبرد را پايان دهند.
جنگ داخلي اسپانيا، بين نيروهاي دست راستي هوادار ژنرال فرانكو و چپيها، جنگ داخلي لبنان (1991- 1975میلادی) بين مسلمانان ومسیحی ها و جنگ داخلي افغانستان، درشمارجنگهاي داخلي مشهورمعاصر جاي دارند.
ازآنجا که در"جنگ داخلی" مثل انقلاب، حرکت مردمی درجهت تغییربنیادی ارزش ها، نهادهای سیاسی، ساختارهای اجتماعی و...نیست،با انقلاب تفاوت های زیاد دارد.
و) تفاوت انقلاب مردمی با انقلاب رنگی(مخملی):
انقلاب رنگی، درنقطه ی مقابل انقلاب اسلامی ومردمی است واین دو، درذات ومعنی باهم تفاوت فاحش دارند. انقلاب رنگی یا مخملی درذیل مدلهای شناخته شده وكلاسیك تغییرات و دگرگونیهای اجتماعی نمیگنجد، بلکه تحولی است که روی براندازی به روش غیرخشونتآمیزحکومتها، تمرکز دارد، گرچه بخشی از آن برای تظاهر از مدل انقلابهای مردمی گرفته شده است اما با مرور دقیق تر آن، خواهیم فهمید که درونمایه وعمق مردمی ندارد واهداف آن در راستای برنامههای استعمارگران خلاصه می شود. انقلاب رنگی هیچ آرمان وهدف بلند مدتی ندارد و ازهمین رو انقلابیون خیلی زود به نقطه ی بن بست میرسند وخواستار برگشت به شرایط قبل اند. این مدل برخلاف مدل انقلاب مردمی، نه تنها رویکرد استکبارستیزانه واستقلال طلبانه ندارد بلکه با وقوع وبه ثمر رسیدنش، پایگاه نیروهای خارجی درکشور هدف، بیش ازپیش محکم میشود وبه دلیل حضورسرویسهای جاسوسی خارجی، اکثر رهبران این مد ل، افرادی معامله گروموج سوار، از آب درمی آیند. (محمدی، انقلاب اسلامی زمینه ها و پیامدها ص ۲۵، ملكوتيان، پديده انقلاب، رسالت شعر ديني درجنبشهاي اجتماعي و سياسي،محمد علی خسروی وداوود بیات، کالبد شکافی انقلابهای رنگین و تأثیر آن درایران، asemooni.com).
درپایان این بخش، نتیجه ی بحث "تفاوت انقلاب بامفاهیم مشابه "این است که مفاهیم دیگربا انقلاب تفاوت هایی دارد که عمده ی آن تفاوت ها، وجود تغییرات همه جانبه درانقلاب ونبود بیشتر ویژگی های انقلاب درمفاهیم همگن است.
مفهوم انقلاب اسلامی:
انقلاب، دگرگونی کمی وکیفی، اساسی وهمه جانبه دراوضاع سیاسی، اقتصادی، اجتماعی ، فرهنگی و... جامعه است که نظم جدیدی را جایگزین می نماید.
قید اسلامی برای انقلاب شکل ومحتوای آن را بیان میکند یعنی تغییرات مورد نظراسلامی است وجامعه ی بعد ازانقلاب با اصول ومقررات اسلامی اداره میشود. چون طبق آیه ی "الیوم اکملت لکم دینکم..."، اسلام به عنوان یک دین، طرح بی نظیر،جامع وکامل برای همه ی ابعاد وشئون زندگی بشراست.
انقلاب اسلامی سازوکارهای زیر را دارد:
1- براندازی
2- انتقال وجابجایی قدرت
3- پاکسازی مهره های اصلی حکومت قبلی
4- تثبیت عقاید ونظام اسلامی، سازندگی وتحقق آرمان های اسلامی
5- با وجود ناگهانی بودن، دارای روند شکل گیری طولانی
6- وجودعنصرخشونت
7- مردمی بودن
8- سازماندهی و رهبری وایدئولوژی قوی دینی
9- جایگزینی ارزش های نوین اسلامی
10-وجود مستمرآگاهی وتحلیل واقعیت ها
11-تغییربنیادی ساختارهای اجتماعی،سیاسی،اقتصادی،فرهنگی و...، براساس آموزه های مکتب اسلام.
ازنقل بقیه ی مطالب کتاب "انقلاب های اسلامی"، مربوط به کلیات ومفاهیم انقلاب های اسلامی مثل اقسام،ریشه ها، علل، عوامل ومراحل انقلاب،آخرین انقلاب(انقلاب مهدوی عج) و...، صرف نظرکرده، اشاراتی به انقلاب پیغمبراسلام(ص) خواهیم داشت، تا پس ازآن به نقل تفصیلی مباحث انقلاب اسلامی افغانستان ازکتاب برسیم.